Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥♥عاشق واقعی♥♥Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ اول خدا...
| ||
ماه وب جدیدمون مبارکا باشه و ماه گرد عخشمون که 1سالو 8 ماه شد مبارکا باشه هیپ هیپ هورااااا بیا وسط
تنهایی
ادامه مطلب
عاشقم، عاشق به رويت، گر نميدانی بدان سوختم در آرزويت، گر نميدانی بدان با همه زنجير و بند و حيله و مکر رقيب خواهم آمد من به کويَت، گر نميدانی بدان مشنو از بد گو سخن، من سُست پيمان نيستم هستم اندر جستجويت، گر نميدانی بدان گر رقيب از غم بميرد، يا حسرت کورش کند بوسه خواهم زد به رويت، گر نميدانی بدان عاشقم عاشق به رويت، گر نميدانی بدان سوختم در آرزويت، گر نميدانی بدان نه از برگم نه از جنگل نه آن تعمیدیه رودم /نه آن مریم ترین مریم منم هم سقف دیروزی /که عطر خانه میدارد که دستان تو را باید / به شان سفره بسپارم منم هم خون و هم گریه / که بغضش را به دریا داد که از اوج پریدن ها / بر این بیگانه ها افتاد کمی با من مدارا کن / کمی با من مدارا کن صبوری کن تحمل کن / منه گم را تو پیدا کن منه گم را تو پیدا کن / منه گم را تو پیدا کن اگر سختم اگر دشوار / اگر سیل مصیبت وار اگر تلخم اگر بیمار منم هم خون و هم گریه /که بغضش را به دریا داد کمی با من مدارا کن / کمی با من مدارا کن صبوری کن تحمل کن / منه گم را تو پیدا کن منه گم را تو پیدا کن / منه گم را تو پیدا کن چرا نمردم چرا ؟؟؟؟ ادامه مطلب خدایا شکر . . .
خدایا شکر برای تک تک نفس هایی که از بدو تولد تا به حال کشیده ام . . خدایا شکر برای وجود تک تک سلول های بدنم، خدایا شکر برای خون درون رگهایم، خدایا شکر برای تپش قلبم، خدایا شکر . . . شکر برای دست هایی که میتوانم زیبایی هایت را لمس کنم، شکر برای پاهایی که میتوانند مرا دور دنیا و در این سرزمین بگردانند، شکر . . . خدایا برای چشمهایی که میتوانم با آن دنیای زیبا را ببینم، خدایا شکر برای گوشهایی که می توانند اصوات کیهانی را بشنوند، خدایا شکر برای لحظه لحظه ی زندگیم که تو آن را به منت هدیه دادی، امیدوارم لیاقت این همه عشقت را داشته باشم، امیدوارم رو سیاه و دست خالی به سویت بر نگردم . آه، ای خدا کاش منهم میتوانستم همچون تو، بی منت عشقم را به همه هدیهدهم . . . به دوست و دشمن، به زشت و زیبا، به نابینا و بینا، به عاقل و سفیه، به گل و گِل و به تمام دنیا . . . ولی من معنی عشق را هنوز یاد نگرفته ام، پس چگونه میتوانم آن را با دیگران تقسیم کنم. من برای تقسیم عشق دنبال بهانه میگردم و بی منت به کسی عشق نمیدهم. من اول باید بتوانم به خود عشق هدیه بدهم تا بتوانم با دست باز به دنیا و عشقم، عشق را هدیه دهم. خدایا عشقت را از من نگیر و بگذار این درس بزرگ را یاد بگیرم. خدایا کمکم کن عشقی را که به من هدیه دادی، با دست باز به همه کس و همه چیز هدیه دهم تا بتوانم عشق بیشتری از تو،، معبودم،، در دلم جای بدهم. خدایم . . . عزیزم دوستت دارم. خدایا متشکرم برای داده ها و نداده هایت، خدای زیبایم دوستت دارم. . . خدای نازنینم، مرا هیچ زمانی تنها نگذار، چون همیشه و همه جا به تو محتاجم، ای دوست داشتنی ابدی، ای زیبا، ای خالق، ای عاشق دوستت دارم. «این بنده ی حقیرت را به راه راست هدایت کن و نگذار به بیراهه روم» «خدایم، نازنینم، زیبایم، همیشه دوستت دارم و عاشقتم» امشب نامه ای مملو از ناله به خدا مینویسم و در این نامه به خدا میگویم که: خدایا؛ ای خدای مهربون؛ از تو میخواهم که من را با نور عشقت کور سازی تا کس دیگر را با دیدگان کورم نتوانم نظاره کنم و با چشمای زیبایم به سمت قلب تو بیام! خدایا ؛ ای حس واقعی من” ای حس عاشقی من” کمکم کن خدایا ای وجود من، اشک را از چشمانم جداساز دلم را آزاد کن عشقم را پایان ده زندگی ام را پایان ده خدایا پس کی، پس کی از اشک رهایم میسازی و من را به سمت خودت برمیگردانی؟ پس کی من رو رها میکنی؟ پس کی به آرامش روحی میرسونیم؟ دلم گرفته، دلم عجیب گرفته ! ابر چشمانم چند وقتیست هوس بهار دارد، چند وقتیست که تیره میگردد و با خود زندگی ام را تیره میسازد” وجودم را تیره میسازد ولی، ولی روشنایی عجیبی به قلب خسته ام میدهد؛ ابر بهاریم به قلب نازنینم آرامش میبخشد، خالی ام میکند و تسکینم میدهد! خدایا من رو هرگز تنها نگذار” خدایا مگذار با غم هایم، ناله هایم، و غم عشقم تنها بمانم” خدایا من را رها ساز، جانم را رها ساز تا به سویت پرکشم تا آغوش گرمت را احساس کنم، تا سراسر جانم را فدایت کنم. ای عشق من، ای معشوقه من تو با من مهربون باش، گل نازم تو با من مهربون باش. خدایا نگذار اشکها روی گونه ام خشک شوند و تنها بمونم. نگذار این اشکها صورتم را نوازش دهد و قلبم را درد مطلقی فرا گیرد” نگذار نگذار که با دیدگان کورم از مسیر عشق تو خارج شوم و به پرتگاه تاریک بیفتم
خدایا شکر تو که من رو از تاریکی ها و کثیفی ها باز می داری و من رو از ناپاکی ها و تاریکی ها پاکیزه می کنی؛ خدایا اگر تو بیدارم نکنی پس چه کسی من را نجات دهد؛ خدایا اگر تو پیدایم نکنی پس چگونه پیدا شوم؟ اگر ندایم ندهی در مرداب آلودگی ها غرق میشوم و کسی نیست که من را نجات دهد؛ کسی نیست که دستم را بگیرد و از مرداب بیرونم بکشد؛ نمیدانم چرا احساس میکنم که همه و همه، میخواهد آب مرداب و ناپاکی ها را بیفزایند و من را غرق سازند، غرق در آه، غرق در ناپاکی، غرق در شهوت و دروغ؛ نمیدانم ولی خود گفته ای بنده هایم و کارهایم وسیله های آزمایشی هستند برای تو؛ الآن که این نامه را مینویسم عاشقانه درخواست دارم که کمکم کنی،به من ایمان دهی، به من امید دهی به قلبم پاکی بخشی صداقت دهی یاری ام کنی تا به سوی تو روی آورم. خدایا دستان خالی ام را در تاریکی ها رها نکن، من بنده کور تو هستم اگر دستم را رها کنی من هم گم می شوم و دیگر هیچ وقت و هیچ وقت و هیچ جای دیگر نمیتوانم پیدایت کنم. خدایا کمکم کن، کمکم کن که با هم به روشنایی ها برسیم، کمکم کن که بتونم بنده پاکی باشم، کمکم کن، کمکم کن، تورو به فرق شکافته ی علی (ع) قسمت میدهم تا یاری ام کنی. یاری ام ده من بنده ی گدای تو هستم باید یاری ام کنی باید دستم رو بگیری و پس نزنی خدایا عشق من، دست های کوچکم را به سوی تو دراز دارم تا نگاهی به این دستان ظریف و ناپاک کنی، تا نگاهی به من که بنده عاشق تو هستم کنی و فردوس زیبایت را نصیبم سازی. خدایا، زیبایم، نازنینم، تمنای من، عاشقانه به سوی تو و مملو از عشق تو ام یاری ام ده خدایا انتظار یک تلنگر را برای زنده شدن و برای زیستن دارم پس بیدارم ساز؛ عاشقانه دوستت دارم
ادامه مطلب |
|